درآرزوهاي خود به دنبال دستي مهربان براي اشک هاي گاه و بيگاهم مي گشتم ؛ به دنبال تکيه گاهي مطمئن که ناملايت زندگي را برايم بي رنگ کند؛ دستاني پر از سيب براي کاشتن بذر انسانيت بر دل زندگي ؛ بقچه اي از نور براي تاريکي هاي شبانه ، باغچه اي پر از سبزه براي گلهاي خندان طاقچه...