سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مستانه
سلام.در این وب بخشی از دغدغه ها،دل نوشته ها واحیاناًخاطرات مرا می خوانید.با نظرات ارزشمندتان مرا راهنمایی کنید.
 

 

به نام خدا

سلام

چند هفته پیش سرکلاس روش تحقیق از استادمون یه نکته ی تربیتی قشنگ یاد گرفتم ایشون فرمودند که:

«بچه ها بیاید در مورد آدما قضاوت نکنیم در مورد کار آدم ها قضاوت کنیم،کار آدم ها رو مورد بررسی قرار بدیم. »

برام قشنگ بود گوشه ی کتابم یادداشت کردم.

برام جالب بود چند روز بعد تو محرم سر کلاس از یه استاد بزرگوار دیگم دقیقاًهمین نکته رو شنیدم چقدر خوب می شه اگه همه یاد بگیریم همه ی آدمارو خوب ببینیم و با دیدن یه کار بد درمورد شخصیتشون قضاوت نکنیم.اون وقت دیگه نسبت به آدما بد بین نیستیم و تلاش می کنیم همه رو دوست داشته باشیم و برای بهتر شدنشون و در نتیجه بهتر شدن جامعه تلاش کنیم .

خدا رو شکر می کنم که اساتید خوبی دارم.

خدا خیر بده به اساتید بزرگوارم ازخدا می خوام همیشه سلامت و موفق  باشند.

التماس دعاگل تقدیم شما




موضوع مطلب : قضاوت, تربیت

ارسال شده در: جمعه 90 آذر 18 :: 9:26 عصر :: توسط : معصومه عرب

بسم الله الرحمن الرحیم

باز هم توفیق شهادت و هنر نمایی مردان خدا...

امام صادق علیه السلام:

انَّ فی کتاب علی انَّ اشدَّ الناس بلاءً النبیون ثم الوصیون ثم الامثل فالامثل انّمایبتلی المؤمن علی قدر اعماله الحسنه فمن صحّ دینه و حسن عمله اشتدّ بلائه وذلک انّ الله تعالی لن یجعل الدنیا ثواباً لمؤمن و لا عقوبتاً لکافر من سخف دینه او ضعف عقله قلّ بلائه.انَّ البلاءَ اسرع الی المؤمن التّقی من المطر الی قرار الارض

 

شهادت شهید کنگرانی،شهید حسینی و جمعی از شهدای حادثه ی انفجار پادگان بیدگنه را به خانواده های معزز و صبورشان تسلیت عرض می کنم.

 

مجلس یاد بود شهید حسینی پنجشنبه 26آبان و مجلس یادبود شهید کنگرانی جمعه 27آبان ازساعت 14 تا 16 واقع در فردیس فلکه پنجم شهرک سپاه کوی ششم غربی مسجد الزهرا(س) برگزار می گردد.

التماس دعا




موضوع مطلب : شهدای شهرک سپاه

ارسال شده در: دوشنبه 90 آبان 23 :: 12:7 صبح :: توسط : معصومه عرب

بسم الله الرحمن الرحیم

امام موسی صدر:

آزادی به رسمیت شناختن کرامت انسانی و حسن ظن به انسان است.

ادیان در خدمت انسان

به امید آزادی امام موسی صدر(اعاده الله الینا)

 

امام موسی صدر (اعاده الله الینا)




موضوع مطلب : امام موسی صدر

ارسال شده در: پنج شنبه 90 تیر 16 :: 1:46 صبح :: توسط : معصومه عرب

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام دوستان

نهج البلاغه رو باز کردم یه دفعه با این خطبه برخورد کردم مدتی فکر می کردم که من همش دوست دارم فرصت کنم کارایی رو که دوست دارم انجام بدم و وقتی فرصت فراهم می شد انجام نمی دادم.نمی دونستم چرا اینجوریم.حالا با خوندن این حکمت جوابم رو گرفتم.دعام کنید. 

 

 

و درود خدا بر او فرمود :شتاب پیش از توانایی بر کار،و سستی پس از به دست آوردن فرصت،از بی خردی است.نهج البلاغه حکمت 364




موضوع مطلب :

ارسال شده در: دوشنبه 90 خرداد 16 :: 3:45 عصر :: توسط : معصومه عرب

به نام خدا

سلام دوستان گرامی.

امروز یه اتفاق بد برام افتاد.مثل  همیشه ساعت هفت از خونه اومدم بیرون که به کارم برسم که خوردم به ترافیک و دیرم شد!

انقدر اعصابم خورد شد که یه چهار راه زود تر پیاده شدم.

بعد دوباره مجبور شدم که تاکسی سوار شم وای خدا نصیبتون نکنه من امتحان داشتم دیرم شده بود وقتی به مقصد رسیدم گفتم آقا ممنون من پیاده می شم و با سرعت  از ماشین اومدم بیرون  و دوان  رفتم.

وای...یادم رفت کرایه بدم.... وقتی سر امتحان نشستم یادم افتاد که کرایه ندادم انقدر اعصابم ریخت به هم که دلم می خواست گریه کنم سردرد گرفتم. دیگه نتونستم به امتحان فکر کنم اون هایی رو که بلد بودم نوشتم و اون هایی رو که حتی یه ذره احتیاج به فکر کردن داشت رها کردم برگه ام رو دادم و از امتحان اومدم بیرون.حالا دعا کنید که حداقل قبول شم.خیلی حالم بده صدقه دادم ولی از این جهت که دیگه نمی تونم راننده ی تاکسی رو پیدا کنم و حق ایشون رو بدم و ازشون حلالیت بخوام ناراحتم .

ناراحتم که حق یه انسان رو رعایت  نکردم .ناراحتم که درگیری فکری خودم سبب شد که اصلا نفهمم که باید کرایه ی تاکسی رو که ازش استفاده کردم بدم.همش ناراحتم کلی ناراحتم از این همه خطا ناراحتم. امید وارم که راننده ی تاکسی از من بگذره امید وارم خطای من رو به پای اعتقادات من نذاره . اصلا برای خودم نگران نیستم که دیگران که تو تاکسی بودن درموردم چی فکر می کنن دعا می کنم که  خطا و سهل انگاری من رو به پای دینم نذارن.

خدایا این تجربه ی تلخ رو نصیب هیچ کس نکن . خدایا منو ببخش و دعا می کنم که آقای راننده هم  من رو ببخشه همش می گم ای کاش راننده اش رو می شناختم ولی من انقدر عجله داشتم و فکرم مشغول همه چیز بود که حتی یادم نیست ماشینشون چی بود؟همش تقصیر منه باید حواسم رو جمع می کردم.چرا نباید حواسم به ادای حق یه مسلمون باشه؟؟ وای خدایا منو ببخش من همین جا از همه  ی تاکسی رانان گرامی که همچین اتّفاقاتی براشون افتاده معذرت می خوام و ازتون می خوام که من و امثال من رو که باور کنید خودمم ناراحتم از این اتفاق حلال کنید باور کنید من قصد نداشتم که حقتون رو ندم .خیلی ببخشید.

امید وارم از این اتفاقا برای کسی نیفته.ازتون می خوام اگه رانندهی تاکسی  ای رو دیدید که از چنین اتفاقی ناراحت بود بهش بگید که یکی  هم بود که از این بابت ناراحت بود حلالش کنید.ممنون




موضوع مطلب :

ارسال شده در: شنبه 90 اردیبهشت 31 :: 1:24 عصر :: توسط : معصومه عرب

 

آی آدم ها!

 

شادی روح نیما یوشیج صلوات

آی آد م ها که بر ساحل نشسته شاد وخندانید!  

یک نفر در آب دارد می سپارد جان.

یک نفر دارد که دست و پای دایم می زند،

روی این دریای تند وتیره و سنگین که می دانید.

آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن ،

آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید

که گرفتستید،دست ناتوان را،

تا تواناییّ بهتر را پدید آرید.

آن زمان که تنگ می بندید

بر کمر هاتان کمربند.

درچه هنگامی بگویم من؟

یک نفر در آب دارد می کند بی هوده ،جان قربان .

آی آدم ها که بر ساحل بساط دل گشا دارید:

نان به سفره جامه تان بر تن،

یک نفر در آب می خواند شما را،

موج سنگین را به دست خسته می کوبد.

باز می دارد دهان با چشم از وحشت دریده .

سایه هاتان را زراه دور دیده.

آب ها را بلعیده در گور کبودو هر زمان،بی تابیش افزون.

می کند زین آبها بیرون،

گاه سر،گه پا.

آی آدم ها!

او زراه مرگ این کهنه جهان را باز می پاید،

می زند فریاد و امّید کمک دارد:

ـ«آی آدم ها که در ساحل آرام در کار تماشایید!»

موج می کوبد به روی ساحل خاموش.

پخش می گردد چنان مستی به جای افتاده ، بس مدهوش.

می رود نعره زنان وین بانگ باز از دور می آید:

«آی آدم ها!»

و صدای باد هر دم دل گزاتر

در صدای باد بانگ او رهاتر،

از میان آب های دور و نزدیک،

باز در گوش این نداها:

«آی آدم ها!»

نیما یوشیج 




موضوع مطلب :

ارسال شده در: پنج شنبه 90 اردیبهشت 29 :: 6:22 عصر :: توسط : معصومه عرب

بسم الله الرحمن الرحیم

تائو از کسی  جانب داری نمی کند،

خوب و بد هر دو از آن به وجود آمده اند.

فرزانه از کسی جانب داری نمی کند،

او به پرهیزکاران و گناه کاران هر دو خوش آمد می گوید.

تائو به نی می ماند:

خالی است ولی قابلیت هایش بی عدد اند.

هر چه بیشتر آن را به کار برید،بیش تر قابلیت هایش را می شناسید:هر چه بیش تر در باره اش صحبت کنید، کم تر می شناسیدش.

در مرکز باقی بمانید.

 

(کتاب تائوت چینگ، ترجمه ی آقای فرشید قهرمانی)




موضوع مطلب :

ارسال شده در: سه شنبه 90 اردیبهشت 13 :: 12:15 صبح :: توسط : معصومه عرب
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >   



آرشیو وبلاگ
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 21
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 241054